داستایوسکی پس از ازدواج مجدد و علی رغم زندگی آرام و جدید خویش، بیش از هر زمان دیگری مصمم به کشف نیمه تاریک طبیعت انسان و مدام در پی انعکاس وحشتناکترین وقایع جامعه بود. داستایوسکی در رمانهای ابله و شیاطین، مجددا به افکار و زندگی افراد طرد شده و مخالف اصول اجتماعی پرداخت، به گونهای که با هر داستان جدیدش بیش از پیش در نظر روسها به عنوان یک معلم اخلاق و ادبیات پذیرفته شد. یکی از خوش اقبالیهای او را میتوان محبوبیت روز افزون وی به ویژه نزد جوانان در نظر گرفت که سعی داشت از آن به منظور جلب توجه مردم به اتفاقات در حال وقوع جامعه خود بهره ببرد. در ادامه با ما همراه باشید.