در مستند ویدئویی «تامارین شیری طلایی» با دنیای یک گونه از نخستیسانان در برزیل آشنا خواهید شد. بخشی از جزیره اتلانتیس در نزدیکی ریودوژانیرو و در سائوپائولو قرار دارد. این جزیره سکونتگاه 3 نوع از نخستیسانان کوچک به نام شیر طلایی تامارین "Golden lion tamarin" است. این جانور به دلیل داشتن یالهای زیبا و طلایی رنگ روی سرش به این نام شهرت دارد. تامارینها یک گونه از میمونهای پنجهای هستند که در حال حاضر (2018) تعدادشان به چیزی در حدود 1700 قلاده میرسد و در معرض خطر انقراض قرار دارند. آنها در گروههای 2 تا 8 تایی و به صورت خانوادگی زندگی میکنند. در سال 1980 برای جلوگیری از انقراض تامارینها تعدادی از آنها از آمریکا به برزیل و جزیره آتلانتیس منتقل شدند. در آن زمان وجود تنها 200 قلاده از این حیوان در حیات وحش که تنوع ژنتیکی در تامارینهای به دنیا آمده را به شدت کاهش میداد خطر انقراض را تشدید میکرد. قرار دادن تامارینها در بین میمونهایی با ژنتیک متفاوت برای جفتگیری، تنها راه حل موجود برای رهایی از خطر انقراض بود. تامارینهای آموزش دیده در باغ وحش واشنگتن پس از مدتی در جنگل رها شدند. 8 تامارین از 9 تامارین رها شده پس از چند هفته مردند. علت این ناکامی، عدم توجه به اهمیت یادگیری در عملیات نجات آنها بود. تامارینها به فرزندان خود در سنین پایین، روشهای محافظت از خود در برابر انواع خطرات از جمله تفاوت میوهها با حشرات سمی، دشمنان و ... را یاد میدهند. مارموست "Callithrix" یک گونه دیگر از میمونهاست که با جثه کوچک و دمی بلند با حضور در قلمرو تامارینها عرصه را بر آنها تنگ کرده است. مارموستها انواع مختلفی از جمله مارموست سرسفید، سرنخودی، کاکل سیاه، معمولی و ... دارند. آنها از تامارینها باهوشتر و سریعتر هستند و در دزدیدن غذای آنها مهارت بالایی دارند. اما چگونه این موجودات باهوش و چپاولگر توانستهاند به یکی از باارزشترین جنگلهای جهان و محیط زندگی شیرهای طلایی راه یابند! این جانوران به دلایل مختلفی بجز غذا برای تامارینها خطرناک هستند. آنها که از نسل میمونهای شهری هستند ممکن است آلوده به بیماریهای واگیردار انسانها باشند. بیماریهای همچون سل و تبخال که در صورت گرفتار شدن تامارینها به آن به علت داشتن سیستم ایمنی ضعیف باعث کاهش جمعیت آنها خواهد شد. وجود مارموستها در قلمرو تامارینها از یکسو و رشد شهرها و عدم توجه مردم به این گونه در معرض خطر از سوی دیگر، از جمله خطرات انقراض تامارینها به شمار آمده و حیات این جانوران را به شدت تهدید میکند. منطقه حفاظت شده پوسوداسانتز "Poco das Antas Biological Reserve" در ریودوژانیروی برزیل با مساحتی بالغ بر 5هزار هکتار در سال 1974 ایجاد شد. این منطقه چیزی در حدود 50 برابر بزرگتر از منطقهای است که خانواده تامارینهای مورد بررسی در آن زندگی میکنند. تامارینهای اصیل در این منطقه به دور از مزاحمت مارموستها در حال گذراندن زندگی خود هستند و تیم محققین تصمیم دارند تا خانواده مورد بررسی خود (اِفِتیوا) را به این منطقه منتقل کنند. خانواده تامارینها پس از رسیدن به منطقه مشخص شده در پوسوداسانتز با حضور گروه دیگری در منطقه مواجه میشوند. محققین برای جلوگیری از بروز برخوردهای احتمالی بین این دو خانواده، افتیوا را به منطقهای دورتر میبرند. پس از آزادسازی، آنها در محیطی به دور از مزاحمت مارموستها با آسودگی خیال به گردش در سکونتگاه جدیدشان میپردازند. در ادامه شما را به تماشای این مستند جذاب و دیدنی دعوت میکنیم.
در دوره مستند ویدیویی «آخرین کرگدن» برای تماشای موجودی که از زمان دایناسورها زنده است به آفریقای جنوبی میروید و با کرگدنها که قدمتی بیشتر از انسانها دارند آشنا خواهید شد. «کرگدنها» موجودات عظیمالجثهای هستند که از زمان دایناسورها میزیستند. در سالهای اخیر افسانه، خرافات و طمع انسانها این موجودات را در معرض انقراض قرار داده است. ارزش بالای شاخ کرگدن بزرگترین تهدید برای شکار این موجود محسوب میگردد. انسان تنها شکارچی کرگدن در طبیعت است؛ آنها بیرحمانه توسط بیهوشکنندههای قدرتمند به این حیوانات حمله میکنند و با ارهبرقی بخش عمیقی از جمجمه را جدا میکنند. این عمل طمعکاران باعث میشود کرگدن در ادامه زندگیاش حس بویایی و تنها راه دفاعی خود را از دست بدهد. شاخ کرگدن ساختار پیچیدهای ندارد و ازلحاظ بیولوژیکی شبیه به ناخن انسان است؛ اما قرنهاست که در طب سُنتی قدرت افسانهای به آن نسبت میدهند. هرساله بیش از هزاران کرگدن برای تهیهی داروهای سُنتی شکار میشوند؛ که بیشترین آمار آن در مناطق حفاظتشده آفریقا گزارششده است. طمع و همدستی دولت با شکارچیان از یکسو و تولیدمثل بسیار کند آنها از سوی دیگر، کرگدنها را در معرض انقراض قرار داده است. دولت آفریقای جنوبی برای جلوگیری از این بحران شروع به پرورش کرگدنها در مزارع کرد. با پرورش این موجود علاوه بر صادرات قانونی شاخ، مانع شکار غیرقانونی کرگدنها نیز شدند. پرورشدهندگان، ابتدا کرگدن را بیهوش کرده و از محلی مناسب و فاقد عصب، شاخ را میبرند؛ این کار نهتنها هیچ آسیبی به حیوان نمیرساند بلکه از خطر شکار و انقراض نسل آنها نیز جلوگیری میکند. طرفداران محیطزیست معتقدند که باید از اتفاقات ناگوار گذشته در خصوص تجارت عاج فیلها درس گرفت و بهجای کشتن کرگدن، این حیوان را پرورش داد. آنها با استناد بر اینکه سازمانهای محیطزیست تاکنون موفق به جلوگیری از شکار کرگدنها نشدهاند، تنها راه کمک به آنها را حمایت از پرورشدهندگان و تاجران قانونی میدانند.
در مستند ویدیویی «و پستانداران تخم گذاشتند» با سرگذشت موجوداتی کاملاً متفاوت ازآنچه تاکنون دیده یا شنیدهاید، آشنا خواهید شد. جانوران بسیار کمیاب همچون پرندگان غولپیکر، پستانداران تخمگذار، کیسهداران و ماهیهایی که قادر به تنفس با شش میباشند؛ یا موجودی ناشناخته با پا و دهانی شبیه به اردک، دمپهنی همانند سگ آبی، موضوعات چالشبرانگیزی برای جانورشناسان محسوب میشوند. اینگونه جانوران بهاصطلاح سرهمبندی شده، در استرالیا کم نیستند و همه آنها در مسیر تکامل رقابت تنگاتنگی دارند. بهعنوانمثال «کاسوری» یک نمونه پرنده تکاملیافته با ظاهری کاملاً امروزی است. در کنار پرندگان، عجیبترین گونه موجودات یعنی پستانداران تخمگذار زندگی میکنند؛ بهطوریکه فرزندانشان پس از شکلگیری کامل، از تخم بیرون میآیند. «پلاتیپوس نوکاردکی» یک نمونه پستاندار تخمگذار بوده که برخلاف جثه کوچکش اشتهای زیادی دارد؛ غذای موردعلاقه این حیوان، موجودات آبزی، نرمتنان و دوزیستان هستند. کیسهداران نیز گونه ناشناختهی دیگری از موجودات استرالیا هستند که فرزندانشان خارج از بدن مادر رشد میکنند. جنگل همیشه پناهگاه مناسبی برای حیوانات بود اما گرم شدن هوا بهتدریج آنها را به سمت علفزارها و دشتها هدایت کرد. شترمرغها و کانگوروها جزء حیواناتی هستند که جنگل را ترک کرده و خود را با زندگی در دشتها سازگار ساختند. همچنین تغییرات آبوهوایی سبب پیدایش پوشش گیاهی جدیدی شد که منبع غذایی مناسبی از حشرات را برای پرندگان فراهم کرد. علاوه بر پرندگان، کیسهداران و پستانداران نیز از این پوشش بوتهای استفاده کردند؛ درنهایت با پیدایش خزندگان زنجیره غذایی شکل گرفت. باگذشت زمان بیش از سهچهارم جزیره به بیابانهای بیآبوعلف تبدیل شد و این فرایند، سازگاری حیوانات را با شرایط جدید همراه داشت؛ اما زمانی که انسان قدم به قاره استرالیا گذاشت برعکس حیوانات در تلاش بود تا شرایط را با خود سازگار سازد و سرعتبالای این تغییرات، بزرگترین خطری بود که حیاتوحش را تهدید کرد.
در مستند ویدیویی «سنگین وزنهایی با مهارتهای غیرمنتظره» زندگی شیرهای دریایی، خرسهای قطبی، کوسه گرینلندی و اتفاقهای نفسگیر یخچالهای قطبی را مشاهده خواهید کرد. مجموعه جزایر «اسپیتز برگن» که در شمال نروژ قرار دارند دارای طبیعتی بسیار زیبا و درعینحال خطرناک هستند. کمتر جانداری توانایی زندگی در شرایط بسیار سخت و تحمل سرمای کشنده یخچالهای قطبی را دارد. در این دوره همراه با زیستشناس و متخصص بقا «جیسون رابرت» سفری به جزایر پوشیده از یخ خواهیم داشت تا زندگی برخی از این موجودات را بررسی کنیم. شیرهای دریایی سنگینترین گونه فُکها میباشند که عاجهای بزرگشان بارزترین ویژگی آنها است. عاجها نقش بسیار مهمی در زندگی شیرهای دریایی دارند که از آن برای سنگنوردی، یافتن غذا و مقابله با دشمن دیرینه خود یعنی خرسهای قطبی استفاده میکنند. مطالعه رفتاری این موجودات نشان میدهد آنها بسیار اجتماعی هستند و بهصورت گروهی زندگی میکنند. نکته قابلتوجه در خصوص شیرهای دریایی این است که آنها میتوانند ضربان قلب خود را کنترل کنند درواقع با خارج کردن اکسیژن از تمام اندامهای غیر حیاتی، ضربان قلب خود را کاهش میدهند. این حیوانات که بیش از 1.5 تن وزن دارند در آب سریع و بسیار خطرناک هستند. معمولاً شیرجههای پیاپی آنها را خسته کرده و برای استراحت به خشکی میکشاند. قدرت مانور شیرهای دریایی در خشکی بسیار محدود است که این امر فرصت مناسبی برای خرسهای قطبی فراهم میسازد. بینایی شیرهای دریایی بسیار ضعیف است اما حس شنوایی بسیار قوی دارند آنها قادرند صدا را از چند کیلومتر دورتر شنیده و به آن پاسخ دهند. اگر یک شیر دریایی از حمله خرسهای قطبی در امان بماند میتواند تا 30 سال عمر کند. سرزمین سلطان قطب یا همان خرس زیبای سفیدرنگ با گرم شدن جو کره زمین رو به نابودی است و کوچک شدن قلمرو، آنها را مجبور کرده تا برای شکار فُکها به دریا بروند اما شنا در دریا امنیت قدم زدن در خشکی را ندارد. کوسههای گرینلندی با هفت متر طول و وزنی معادل 2500 کیلوگرم از خطرات تهدیدکننده خرسهای قطبی محسوب میشوند. در این مستند برای مطالعه بیشتر رفتار کوسههای گرینلندی که نادرترین گونه دریایی هستند به اعماق اقیانوس و بستر یخچالهای قطبی میرویم و با زندگی موجودات زیبایی مثل عروس دریایی همچنین جانداران عجیب مانند خیاردریایی و دیگر موجودات آشنا خواهیم شد. اگر به دنیای شگفتانگیز زیرآب علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم اتفاقات هیجانانگیز این مستند را دنبال کنید.
در مستند ویدیویی «سیلیکانت- ماهی فراموششده در زمان» با سلطان دریا، موجودی که به هیولای اعماق معروف است آشنا میشوید. جهت تماشای این فسیل زنده در بستر دریاها همراه ما باشید. ماهی سیلیکانت میلیونها سال قدمت دارد که برخی به آن ماهی ارواح، سلطان دریا و یا هیولای اعماق میگویند. نام سیلیکانت یونانی است و به ستون فقرات خالی و بالههای نازک مخفی آن اشاره دارد. محققان گمان میکردند سیلیکانتها سالها پیش منقرض شدهاند اما در دسامبر ۱۹۳۸ این ماهی روی عرشهی یک کِشتی ماهیگیری توسط خانم «مارجری کورتنی لاتیمر» دیده شد. لاتیمر بنیانگذار موزه تاریخ طبیعی در شرق لندن بود او با دیدن ماهی چسبناک و قدرتمند که چشمان آبی داشت بسیار متعجب شد. این محقق اعضای بدن ماهی را خالی و آن را در موزه خشک کرد. ژن سیلیکانت به خاطر تلاشهای خانم لاتیمر در کشف و محافظت این ماهی، «لاتیمریا» نامگذاری شد. این اکتشاف باعث شد دانشمندان دنیا از اینکه سیلیکانتها در تمام این سالها در نزدیکی شرق لندن زنده بودند بسیار شگفتزده شوند. این فسیل زنده دریچهای به سمت گذشته بود. زیستشناسان بیش از ۱۰۰ گونه سیلیکانت متفاوت دیگر کشف کردند که همهی آنها دارای یکسری خصوصیات اساسی مشترک هستند ازجمله: مفاصل لولایی که مغز را به دو بخش تقسیم میکند، بالههایی که از داخل اسکلت بیرون آمدهاند، یک دم متمایزکننده با ستون فقرات خالی، حفرهای حاوی ژل جذبکننده الکتریکی در پوزه که در فرآیند شکار به آنها کمک میکند و... . سیلیکانتها روزها در غارهای آتشفشانی جمع میشوند و شبها تا اعماق ۷۰۰ متری پایین میروند. اکوسیستم خلوت بستر دریا باعث شده تا این موجودات شکارچیان چندانی نداشته باشند اما طولانی بودن زمان بارداری این ماهی که معمولاً تا ۳ سال طول میکشد نسل آنها را در معرض انقراض قرار داده است. بر اساس تحقیقات انجامشده اسکلت سیلیکانتها شباهت بسیاری به اسکلت انسان دارد که این امر باعث شده شنا کردن آنها مانند راه رفتن انسانها به نظر برسد. درنهایت این نظریه به حقیقت پیوست که زندگی فقط تکامل حالتها است و تمام اشکال حیات از داخل دریا آمدهاند.
در مستند «مانتیس- حشره فضایی» با دنیای موجودی عجیبوغریب به نام «مانتیس» آشنا خواهید شد. اگر در کودکی از دیدن کارتونهای موجودات فضایی لذت میبردید، این دوره را از دست ندهید. «مانتیس» یا «آخوندک» حشرهای با ویژگیهای ناشناخته و ظاهری ترسناک، مدتهاست محققان و هنرمندان مختلف را مجذوب خود کرده است. موجودی با ظاهری عجیب که قادر است خود را به اشکال مختلف در طبیعت درآورد. برخی از آنها شبیه شاخههای درخت و برخی دیگر شباهت زیادی به برگهای خشک و مرده دارند، تعدادی نیز با رنگی براق و ظاهری ظریف، شبیه گلها و شکوفهها هستند. فرم خاص بدن این حشرات بیگانه، سوژهای جذاب برای زیست شناسان است. حالتهای خصمانه و رنگهای مختلفی که از خود نشان میدهند به این بیگانگان فضایی ظاهری ترسناک میدهد. از سوی دیگر برخی از آنها مثل پروانهها ظاهری رنگارنگ و زیبا دارند. مانتیس به دلیل خصوصیات مختلف با اسامی زیادی معرفیشده است. اشتهای زیاد، او را به یک شکارچی حرفهای تبدیل کرده است. مانتیس در هنگام شکار، ظاهری آرام و فروتن به خود میگیرد. بیحرکت، متمرکز، شبیه به مردگان ایستاده و به همین دلیل «مانتیس دعاخوان» هم نام دارد. این حشره با سرعت خیرهکنندهای طعمه را میگیرد و درحالیکه شکار همچنان زنده است او را میخورد. بینظیرترین سلاح او پاهایش است که در طول روز چندین بار آنها را تمیز کند. کوچکترین ذره باقیمانده از غذا روی تیغهی پاهایش میتواند زندگی او را به خطر بیندازد. مانتیس خود نیز طعمه خوبی برای مارمولکهای اروپای غربی و دیگرمانتیسهای بالغ است. در طبیعت به دام افتادن یک شکارچی توسط شکارچی قویتر، امری عادی است و این به همان قانون جنگل «بکش یا کشته شو» اشاره دارد. زادوولد آخوندکها بیولوژی عجیبی دارد، آنها به زیرکی در میان شاخههای درختان لانهای به اشکال مختلف باقابلیت محافظت از تخمها در گرما و سرما، ساخته و در آن تخمریزی میکنند مدارک بسیاری وجود دارد که بیانگر آن است که انسانها از زمانهای گذشته همواره مجذوب این حشرات فضایی بودند حتی در مصر آنها را مومیایی میکردند که تا ابد باقی بماند. در موزه تاریخ طبیعی کشور اتریش، کلکسیونی غنی با بیش از 14000 مانتیس از سراسر جهان گردآوریشده است. این مستند شما را با ویژگیها و قدمت باورنکردنی مانتیس و دنیای ناشناخته آنها آشنا میسازد.
در مستند ویدیویی «ماجراجویی در دشتهای بیپایان» سفری به طبیعت بکر و زیبای ساوانا در آفریقا خواهیم داشت و به تماشای حیاتوحش میپردازیم. دشتهای بیپایان ساوانا که در زبان محلی به آن «سرنگتی» میگویند در میان تانزانیا و کنیا قرارگرفته است. این علفزار گرمسیری ازنظر تنوع جانوری بسیار غنی بوده که درندگان و علفخوارهای متنوعی در آن زندگی میکنند. زیستشناس و فیلمساز حیاتوحش «راین هاردرات» در این دوره، تجربه دو سال زندگی در سرنگتی را به تصویر کشیده است. زندگی در طبیعت چالشهای بسیاری دارد و همواره با غافلگیری و ماجراهای جدید همراه است. قبل از هر چیز باید خودرویی مخصوص با امکانات منحصربهفرد تهیه کرد تا در مقابل حمله درندگان از ایمنی لازم برخوردار باشد. شناسایی موقعیت مکانی حیوانات حیاتوحش بسیار دشوار است. در این مسیر راین هاردرات از یک محیطبان محلی کمک میگیرد. محیطبان باتجربه معتقد است که گوزنها معیار مناسبی برای یافتن محل شیرها هستند، او بهخوبی میداند که درندگان در ساعات اولیه صبح به شکار میپردازند. گروه برای فیلمبرداری از شکار شیرها، قبل از طلوع خورشید راهی محل کمین شدند. آنها شاهد صحنه فوقالعادهای بودند که زرافه با هشدار به گوزنها باعث فرارشان از دست شیرها شد. بعد از فیلمبرداری از صحنه زیبای شکار چیتا، راینهاردرات برای بررسی آتشفشانی باشکوه به سمت جنوب سرنگتی میرود. فعالیت آتشفشان حجم بالایی از خاکستر را در هوا پخش میکند، این امر سبب تجمع کلهاییالدار در منطقه میشود. آنها در مسیر مهاجرت مجبورند عرض رودخانه «مارا» طی کنند که عبور این گاوهای وحشی از رودخانه برای کروکدیلها حکم ضیافتی مجلل دارد. شکار تنها در یک ثانیه اتفاق میافتد اما توسط دوربینهای حرفهای تصاویر آن بهوضوح قابلرؤیت است. در این دوره شاهد صحنههای بسیار نادر و هیجانانگیزی از شکار کروکدیلها خواهید بود. اسبهایآبی نیز ساکنان دیگر «مارا» هستند اما برای کلهاییالدار هیچگونه تهدیدی به شمار نمیآیند. بااینکه این موجودات گیاهخوار در آب بسیار آرام به نظر میرسند اما در خشکی خطر بزرگی برای انسانها هستند. غافلگیر شدن انسانها توسط این موجودات بزرگ جثه میتواند عواقب جبرانناپذیری حتی موجب به مرگ شود. بااینحال راین هاردرات موفق به ثبت تصاویر بسیار جذابی از این موجودات دوستداشتنی شد. در این دوره با قانون طبیعت در شکار کردن یا شکار شدن، نگاهی متفاوت به زندگی دیگر حیوانات سرنگتی خواهیم انداخت.
در مستند ویدیویی «زندگی در میان گوریلها» قصد داریم به دنیای هیجانانگیز گوریلها سفر کنیم و شمارا با نحوه زندگیشان آشناسازیم. آفریقای مرکزی بهعنوان خانه گوریلها شناختهشده است. توماس فیلمساز حیاتوحش قصد دارد مستندی درباره گوریلهای سرزمینهای پست بسازد؛ زیرا اطلاعات کمی ازاینگونه گوریلها موجود است. توماس پس از طی مسافت طولانی به پارک ملی «زانگاسانگا» منطقهای حفاظتشده برای نگهداری ۳۰۰۰ گوریل و بسیاری از حیوانات نادر رسید. نزدیک شدن به گوریلها بسیار سخت است بدین منظور توماس در مسیر ساخت این مستند از محقق گوریلها شخصی به نام «آنجلیک» کمک میگیرد. در ابتدا میبایست گوریلها به انسانها در کنار خود عادت کنند. ازنظر آنجلیک این بدان معناست که حضور انسانها حواس گوریلها را پرت نکند و آنها بتوانند به زندگی روزمره خود ادامه دهند. روند عادت دادن گوریلها به زندگی در میان انسانها زمانبر بوده و ۵ الی ۶ سال طول میکشد. اولین سفر توماس به جنگل برای یافتن گوریلها به کمک آنجلیک فرامیرسد. آنجلیک تجربیات 10 ساله خود را با توماس به اشتراک گذاشته و اطلاعات سودمندی در مورد بیماریهای رایج در جنگل، چگونگی برقراری ارتباط با محیط بیگانه، حیوانات وحشی و حشرات خطرناک در اختیار توماس قرار میدهد و او را برای زندگی موقت در جنگل آماده میکند. رطوبت جنگلهای آفریقا بسیار بالا است و همهچیز به بازسازی اساسی نیاز دارد. وسایل ابتدایی زندگی در این مناطق یافت نمیشود و تنها چیزی که به چشم میخورد یک دستگاه با امواج رادیویی و یک ژنراتور جهت تولید برق است. گروه در هنگام ورود به جنگل از ردیاب استفاده میکند زیرا جنگل پر از فیلهای وحشی بوده که باید از آنها فرار کرد. آنجلیک با پیدا کردن شاخه جویده شده درخت، به بودن گوریلها در این منطقه پی میبرد. فعالیت معمول گوریلها خوردن است. غذای موردعلاقه آنها برگ درختان، دانه، میوه، حشرات و... است. آنها رفتارهای مشابهی با انسانها دارند و مانند ما از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردارند. نکته قابلتوجه این است که برای تشخیصشان باید به نوک دماغ آنها توجه کرد؛ زیرا دماغ گوریلها نقطه متمایزکننده آنها از یکدیگر است. توماس توجه ویژهای به بچه گوریلها دارد و در طول ساخت مستند تغییرات ظاهری و رفتاری آنها را به تصویر میکشد. متأسفانه نسل این موجودات بازیگوش و دوستداشتنی به دلیل تخریب زیستگاهشان رو به انقراض است. ازاینرو هدف اصلی توماس و انجلیک کمک به ادامه حیات و فراهم نمودن آینده بهتر برای آنهاست.
در مستند ویدیویی «زندگی بابونها در شرایط محیطی متغییر» قصد داریم شمارا با جذابترین و بزرگترین نژاد میمونها آشناسازیم. بابونها از قدیمیترین نژاد میمونها هستند که از پنج نوع متفاوت تشکیل شدهاند. اکثر آنها در آفریقا و عربستان و تعداد کمی در جنگلهای استوایی زندگی میکنند. این میمونهای بزرگ جثه، بسیار باهوش و زیرک هستند و بهراحتی خود را با هر شرایطی وفق میدهند. از صفات بارز و چشمگیر آنها میتوان به دزدی، جیببری و راهزنی اشاره کرد. بررسی تغذیه بابونها نشان میدهد که این موجودات همهچیزخوارند و از میوه، علف، دانه همچنین ریشهی درختان تغذیه میکنند. این میمونها علاقهی شدیدی به گوشت دارند و پرندگان، جوندگان حتی پستانداران کوچک مانند بز کوهی و گوسفند را نیز شکار میکنند. آنها عاشق محصولات کشاورزی هستند، درنتیجه برای بسیاری از کشاورزان آفریقایی بهعنوان حیواناتی مخرب به شمار میآیند بطوریکه بسیار هوشمندانه از محیط شهروندی بهره میبرند و انسانها را مزاحم زندگی خود میدانند. جیببُری از توریستها برای بابونها یک بازی سرگرمکننده تلقی میشود. با دزدی از رستورانها، سرقت و دستبرد زدن به غذای گردشگران یا آسیب رساندن به خودروهایشان آنها را به چالش میکشند. زندگی بابونها بهصورت گروهی بوده و میمونهای نر حرف اول و آخر را میزنند به همین خاطر توجه چندانی به هشدار انسانهای مؤنث ندارند. رهبر گروه، بابونها را برای یافتن غذای تازه، به سمت خانههای ساکنین محل هدایت میکند. میمونهای بابون از سگها نیز باهوشتر بوده و از این دوست باوفای انسان متنفرند زیرا سگها را سد امنیتی درراه رسیدن به خانهها و دستیابی به غذای تازه میدانند. در پایان شمارا به سفر کوتاهی به ایالت کیپتاون دعوت میکنیم تا چالشهای بسیار جذاب بین بابونها و انسانها را مشاهده نمایید.
سیاره یخ زده
گربهسانان
جستجوی بابونها در زبالهها