در مستند ویدیویی «آلفرد استیگلیتز، چشم گویا » با زندگینامه این هنرمند فرهیخته و دوران فعالیت هنری وی آشنا خواهید شد. حرفه جذاب عکاسی به عنوان یکی از هنرهای پرطرفدار جهان با ثبت اولین عکس در تاریخ توسط ژوزف نیسه فور نیپس در اوایل قرن نوزدهم پدید آمد. با پیشرفت علم و ارتقاء دوربینهای عکاسی، دسترسی علاقهمندان به انواع دوربینها آسانتر گشت و امکان ثبت تصویر برای عموم مردم فراهم گردید. همین امر هنر عکاسی را به سوی هنری ترسیمی سوق داد و گستردگی آن را در انواع شاخههایی نظیر ورزشی، نجوم، پرتره، طبیعت، صنعتی، معماری و ... در برداشت. با مروری بر تاریخچه هنر عکاسی افراد مشهور و نامی بسیاری نظیر انسل آدامز، استیو مک کوری، یوسف کارش و آلفرد استیگلیتز را میتوان نام برد که با فعالیت در سبکهای مختلف، تصاویر خارق العاده و بینظیری را به ثبت رسانده و دنیای عکاسی را متحول نمودند. آلفرد استیگلیتز یکی از مشهورترین عکاسان جهان و جزء این دسته از هنرمندان بود. این عکاس شهیر در تاریخ یک ژانویه 1864 در شهر هابوکن واقع در ایالت نیوجرسی آمریکا چشم به جهان گشود. وی با توجه به ثروت خانوادگی و حمایت پدر، برای تحصیل در رشته مکانیک به شهر برلین سفر کرد اما علاقه شدیدش به عکاسی، او را از ادامه تحصیل در این رشته بازداشت. استیگلیتز پس از بازگشت به آمریکا در مواجهه با عدم پذیرش حرفه عکاسی به عنوان یک هنر توسط منتقدان و هنرمندان، تلاش نمود تا جنبههای هنری این حرفه را به مردمان معرفی نماید. این عکاس فرهیخته در سال 1902 با پایه گذاری جنبش عکاسی جدایی طلب و با همکاری تعدادی از عکاسان خبره در گسترش هنر عکاسی کوشید و تقریبا یک سال بعد با تأسیس مجله Camera Work به انتشار تصاویر عکاسان مختلف پرداخت. استیگلیتز با دریافت مفهوم هنر مدرن، آثار هنرمندان فاخر اروپا را در گالری 291 در معرض دید عموم قرار داد که از نظر منتقدان آمریکایی فاقد هیچگونه هنر خاصی بودند. در گالری 291 آثار هنری مدرنی از نقاشان اروپایی همچون پابلو پیکاسو، پل سزان و آگوست رودن معرفی شد و گالری را تحت هدایت آلفرد استیگلیتز به مکانی جهت بحث و تبادل نظر در رابطه با هنر و سلیقه هنریشان تبدیل کرد. با وجود علاقه این هنرشناس معروف به هنر اروپا، وی همواره از حامیان هنر آمریکایی به شمار میرفت و از آثار هنرمندان جوان کشور خود در گالریها رونمایی مینمود. افرادی نظیر آرتور داو، جان مارین، مارسدن هارتلی، جورجیا اوکیف، انسل آدامز و الیت پورتر از استعدادهای بینظیر آمریکایی بودند که با آموزشهای استیگلیتز در عرصه هنری خود به هنرمندان بزرگی تبدیل شدند. آلفرد با وجود فعالیتهای مستمر در برگزاری گالریها و شناساندن هنر مدرن به جامعه، از عکسبرداری غافل نماند و صحنههای خاطره انگیز بسیاری را نظیر تصویر The Steerage به ثبت رسانید. وی همواره کوشید تا از آزادی هنر و هنرمند دفاع نماید و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرد تا اینکه سرانجام در 13 جولای 1946 در شهر نیویورک به خواب ابدی فرو رفت. در ادامه توجه شما را به تماشای ویدیوهای این مستند دیدنی جلب میکنیم.
در مستند ویدیویی «هنری کارتیه برسون- عشق ناب» قصد داریم با زندگینامه این چهره ماندگار دنیای عکاسیِ فتوژورنالیسم بیشتر آشنا شویم. هنری کارتیه برسون (زاده 1908-درگذشته 2004)؛ پدر عکاسی خبری مدرن در شانتلو فرانسه و در خانوادهای ثروتمند چشم به جهان گشود. وی در ابتدا به نقاشی علاقهمند بود اما پس از دو سال تحصیل در این زمینه، برای شکار به غرب آفریقا سفر نمود. وی یک سال بعد به فرانسه بازگشت و به حرفه عکاسی روی آورد. کارتیه برسون از جمله افرادی بود که در ایجاد و گسترش عکاسی فتوژورنالیسم (خبری) و همینطور عکاسی لحظهای و خیابانی نقش مؤثری داشت. عکاسی فتوژورنالیسم را اینگونه میتوان تعریف کرد که در آن خبر بدون هیچ حرف و سخنی و تنها در قالب یک عکس به بیننده منتقل میشود. اگر بخواهیم به بررسی آثار هنری کارتیه برسون بپردازیم میتوانیم به دید و روش منحصر به فرد و همچنین به توانایی بالای این عکاس نابغه اشاره نماییم. آنچه با مشاهده غالب آثار وی مورد توجه همگان قرار میگیرد، حسی است که هنری توانسته بود از طریق دریچه دوربین خود به مخاطبان منتقل نماید. وی همواره به انتقال این مفاهیم و احساسات پایبند بود و سعی مینمود که تمامی عکسهایش چیزی فراتر از یک تصویر ساده و خبری باشند. هنری در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای آلمانی اسیر شد اما در نهایت پس از دوبار تلاش گریخت و با پایان یافتن جنگ فعالیت حرفهای خود را مجددا با راهاندازی آژانس عکس مگنوم با همراهی سه عکاس دیگر به نامهای رابرت کاپا، جورج راجر و دیوید سیمور در سال 1947 آغاز نمود. از این عکاس برجسته کتابهای بسیاری به چاپ رسیده است که از مهمترین آنها میتوان به کتاب «لحظه قطعی» در سال 1952 اشاره کرد. در ادامه از شما علاقه مندان به هنر عکاسی دعوت می کنیم که با ما به تماشای این مستند دیدنی بنشینید.
در مستند «ادوارد هاپر و بوم سفید نقاشی» قصد داریم شما را با زندگی هنری این نقاش آمریکایی بیشتر آشنا نماییم. ادوارد هاپر "Edward Hopper" نقاش برجسته سبک رئالیسم، در 22 جولای 1882 در شهر کوچک نایاک "Nayack" در شمال نیویورک متولد شد. اجداد هاپر هلندی و فرانسوی بودند و جدش پایه گذار غسل تعمید در شهر بود. هاپر در نوجوانی علاقه مند بود تا یک معمار دریایی شود اما در سال 1900 با تغییر آرمانهایش به مدرسه هنر و طراحی نیویورک وارد شد. یکی از معلمین تاثیر گذار هاپر، رابرت هِنری "Robert Henri" نام داشت. وی هاپر را ترغیب میکرد تا یک رئالیست لیبرال باشد. ادواردِ جوان شخصیتی بسیار کم حرف و درونگرا را در خود پرورانده بود و تاثیرگذاری این موضوع نیز در اکثر نقاشیهای وی به چشم میخورد. برایان اُدُهرتی "Brian ODoherty" نقاش، کارگردان و دوست ادوارد میگوید هاپر در مورد خویشتن آدمی مطلب مینوشت و معتقد بود که ادوارد در کارهایش تا حدی ذات انسانها را نشان میدهد. ویم وندرز "Wim Wenders" عکاس و فیلم ساز آلمانی که برای اولین بار آثار هاپر را در موزه ویتنی هنر آمریکا میبیند، تصمیم میگیرد تا از کارهای وی در فیلم سازی خود الگو بگیرد. هاپر به خاطر علاقهای که به آزادی و فرهنگ مردم لاتین و مشاهده زندگی آنها داشت، در سالهای 1906، 1909 و 1910 به پاریس سفر و مدتی در آنجا زندگی کرد. ادوارد هاپر اولین آثارش را زمانی به تصویر کشید که در این شهر زندگی میکرد. او پاریس را شهری قانونمند و مطلوب برای زندگی میدانست. در سال 1913 هاپر اولین موفقیت تجاری خود را در نمایشگاه ذرادخانه نیویورک با فروش تابلویی از تصویر یک قایق در سن 31 سالگی به دست آورد. ادوارد که برای سالهای متمادی به گلاستونبری "Glastonbury " انگلستان میرفت، سرانجام در سال 1924 زندگیاش تغییر کرد. او در گلاستون با ژوزفین ورستیل "Josephine Verstille" آشنا میشود. ژوزفین نیز از شاگردان رابرت هنرای و خود نقاش بود. هاپر در سن 42 سالگی پس از ازدواج با ژوزفین زندگیاش را به طور کامل وقف هنر کرد. نقاشیهای ادوارد که غالبا با رنگ روغن خلق میشد ویژگیهای خاص خودش را داشت. آثار هاپر فارغ از تصویر یک منظره، چهره و ... که ظاهر کار را نشان میدهد، در باطن آدمی را به فکر فرو میبرد. آثار وی با غالب آثار تجاری که با طرحهایی شاد، اصل کار سخت را با هنر مصرف گرایی پنهان میکردند در تضاد شدیدی بود. در کارهای وی بیشتر افرادی بیاحساس و افسرده به چشم میخورند. گویا او با این کار میخواست مخالفت خود را با این خوش بینی به گونهای نشان دهد. بسیاری از آثار ادوارد هاپر به نوعی ترس، نگرانی و ناامیدی را به بیننده القا میکند. یکی از این آثار تابلوی Cape Cod Evening نام دارد. نقاشیهای هاپر به گونهای است که بیننده را مجبور میکند تا هویت نقاش و نقاشی را دنبال کند. ادوارد هاپر خود را یک نقاش عینی میداند که از پدیدههای طبیعی برای برقراری ارتباط استفاده میکند. بسیاری از نقاشیهای ادوارد هاپر برگرفته از سینمای داستانی کلاسیک آمریکا است که با دقت در این فیلمها میتوان این نقاشیها را تفسیر کرد. آثار هاپر مشابه مکانهای جرم نمایش داده شده در فیلمها است که یا صحنه پس از جرم و یا پیش از آن را نشان میدهد. ادوارد هاپر نقاش آمریکایی از سال 1924 تا 1966 نزدیک به 100 اثر خلق کرد. از جمله آثار این نقاش مشهور میتوان به شب زنده داران، پمپ بنزین، عصر آبی و ... اشاره کرد. شب زنده داران ادوارد هاپر که برجسته ترین اثر این هنرمند محسوب میشود در سال 1942 با الهام از فضای تیره و نامشخص شهر که ناشی از جنگ جهانی دوم بود کشیده شد. جنگ جهانی دوم باعث شد تا نقش هنر انتزاعی در نقاشی آمریکا پر رنگ شود و به دنبال این اتفاق هاپر به کار در انزوا و کارگاهش روی آورد. هاپر علاقه مند بود تا نور خورشید را در کارهای خود به تصویر بکشد با این حال حس تنهایی همیشه در کارهای وی نمود دارد. وی در سال 1965 و در سن 83 سالگی آخرین اثر هنری خود را با نام تابلوی دو کمدین خلق نمود. این نقاش متفکر و شوخ طبع چیزی در حدود دو سال پس از کشیدن این اثر در تاریخ 15 می 1967 در استودیوی خود در شهر نیویورک درگذشت. برای مشاهده زندگینامه این نقاش مشهور آمریکایی با ما همراه باشید.
در مستند ویدیویی «زندگی و آثار آلفرد برندل» به معرفی این شخصیت سرشناس اتریشی و آثار بینظیر و خارقالعاده او خواهیم پرداخت. «زندگینامه آلفرد برندل» آلفرد برندل "Alfred Brendel" را میتوان یکی از بهترین موسیقیدانان قرن بیستم دانست که بیشتر به دلیل اجرای استادانه آثار هنرمندان مشهوری همچون هایدِن، موتزارت، بتهوون، فرانتس شوبرت و یوهانس برامس شهرت دارد. این پیانیست برجسته، پنجم ژانویه 1931 در منطقه ویزنبرگ "Wiesenberg" چکسلواکی (جمهوری چک کنونی) زاده شد و دوران کودکیاش را در اتریش و یوگسلاوی سابق گذراند. برندل که در خانوادهای بدون پیشینه موسیقایی متولد شده بود، فراگیری ساز پیانو را از سن شش سالگی و بدون حضور در آکادمیهای رسمی موسیقی نزد سوفیا دزلیک "Sofia Dezelic" آغاز نمود. پس از گذشت یازده سال برندل اولین اجرای عمومی خود را در شهر گراتس اتریش تجربه کرد. دوران فعالیت حرفهای این پیانیست مشهور به گونهای با دریافت چهارمین جایزه در رقابت بینالمللی پیانو Ferruccio Busoni در سال 1949 (18 سالگی) آغاز گشت. در دهه 1960 وی اولین پیانیستی بود که تمامی کارهای بتهوون از جمله بهترین آنها (از دیدگاه منتقدین) را اجرا کرده بود. این میزان از پیشرفت در دنیای موسیقی بدون هیچ پیش زمینهای از گذشته و عدم شرکت در آکادمیهای رسمی نشان از نبوغ بالای این چهره سرشناس دارد. از جمله هنرمندان تأثیرگذار بر نوازندگی برندل میتوان از آلفرد کورتو "Alfred Cortot" موسیقیدان برجسته فرانسوی - سوئیسی و ویلهلم کمپف "Wilhelm Kempff" موسیقیدان آلمانی نام برد. برندل همواره یک عقیده راسخ در زندگی حرفهای خود داشت، این که یک شاهکار (قطعه)، خود با ساختار و ماهیتی که دارد اجرا کننده (نوازنده) را به بهترین شکل برای خلق یک اثر ماندگار هدایت میکند نه اجرا کننده قطعه را. وی علاوه بر نوازندگی علایق دیگرش همچون نقاشی، نویسندگی و ادبیات که حرفه دومش بود را نیز ادامه داد. آلفرد برندل گوش دادن به اجرای پیانیستها، خوانندگان و حتی کارهای خود را در مسیر پیشرفت زندگی حرفهایاش بسیار سودمند میدانست. وی که یکی از نوازندگان برجسته در زمینه موسیقی به شمار میآید، افتخارات بسیاری در کارنامه حرفهای خود دارد که از این بین میتوان به دریافت نشان افتخاری KBE در سال 1989، جایزه Léonie Sonning Music Prize سال 2002، Ernst von Siemens Music Prize سال 2004 و Echo Klassik Lifetime Achievement Award در سال 2016 اشاره کرد. این هنرمند برجسته پس از پشت سر گذاشتن بیش از نیم قرن فعالیت حرفهای در سال 2008 آخرین کنسرت خود را در سالن مجلل Vienna Philharmonic شهر وین اجرا نمود. در ادامه توجه شما عزیزان را به تماشای این مستند دیدنی جلب میکنیم.
در دوره ویدیویی «آوای لاهور» قصد داریم شما را با موسیقیهای محلی و سنتی رایج دیار پاکستان به ویژه شهر تاریخی لاهور آشنا نماییم. «مروری کوتاه بر موسیقی پاکستان» موسیقی از دیرباز تاکنون در تمام نقاط دنیا به عنوان بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم آن سرزمین جریان داشته و تاریخچه پیدایش آن حداقل به 55000 سال پیش باز میگردد. انسانها به تدریج و به مرور زمان با بهره گیری از بقایای حیوانات و چوب درختان مختلف توانستند سازهای بادی گوناگونی نظیر بوق، نی و همچنین انواع سازهای زهی، کوبهای و ضربی را خلق کنند و با تکامل آنها دنیای موسیقی را متحول سازند. پس از آن موسیقی در هر منطقه رنگ و بوی خاصی به خود گرفت و در طی آن آواهای محلی و بومی متعددی پدید آمدند. موسیقی پاکستانی که از دل مشرق زمین بر میخیزد را میتوان یکی از این جریانهای موسیقایی دانست. بررسی ظهور موسیقی در این سرزمین نشان میدهد که درون مایه آن بر پایه موسیقی تمدن دره سند، فرهنگ بودایی و تحت تأثیر موسیقی کشورهای اسلامی شکل گرفته است. همچنین آن را برگرفته از موسیقی مناطق جنوب آسیا، آسیای مرکزی، خاورمیانه و موسیقی مدرن غربی میدانند. پاکستان همیشه در تلاش برای شناساندن فرهنگ موسیقی ملی خود و متمایز از موسیقی هندوستان بوده تا از این طریق بتواند اصالت موسیقایی خود را حفظ نماید. شهرهای لاهور و کراچی دو مرکز مهم برای اجرای موسیقی پاکستانی هستند. پس از ظهور اولین نسل از هنرمندان معروف این خطه همچون استاد نزاکت علی، استاد سلامت علی و استاد فتح علی خان، توجه مردم پاکستان به نواهای شبه کلاسیک هندی که از سبک غزل، تومری و همچنین دادرا نشأت میگرفت جلب شد. سایر سبکهای موسیقی پاکستان نظیر قوالی، پنجابی، کافی سند، بلوچی و... نیز مورد استقبال بسیاری از علاقهمندان به موسیقی در این سرزمین قرار دارند. استاد امانت علی خان، مهدی حسن، احمد رشدی، عزیز میان قوال و نصرت فاتح علی خان؛ استاد نامدار و ملقب به سلطان سبک قوالی از هنرمندان تأثیرگذار و سرشناس موسیقی پاکستان به شمار میروند. «معرفی سازهای موسیقی پاکستان» سازهای مورد استفاده در موسیقی پاکستان تا حد زیادی با سازهای کشورهای همسایهاش همچون ایران، افغانستان و هندوستان اشتراکاتی دارد و این خود سبب گشته تا این کشور از سازهای متنوعی در موسیقی برخوردار باشد. در موسیقی سنتی پاکستان سازها به دو دسته اصلی و همراهی کننده تقسیم میشوند. سازهای اصلی و بدون تغییر موسیقی کلاسیک پاکستان که برای اجرای ملودی از آن بهره میبرند عبارتند از: اکتارا، تمبورا، رَباب و سارود، اما برخی از سازها همچون طبله و هارمونیوم به عنوان ساز همراهی کننده در مراسمهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین این سازها را میتوان براساس صدایی که از آنها منتشر میشود به چهار دسته 1. پوست صدا 2. خودصدا 3. هواصدا و 4. زه صدا تقسیم نمود. سازهایی همچون دوهُلَک، دُهل، دمرو، نقاره و دف از جمله سازهای پوست صدا هستند که با ضربه دست یا چوب بر بخشهای مختلف آنها نوایی خوش از ساز بر میخیزد. قونگرو، منجیرا و چنگ از جمله سازهای خودصدا به شمار میروند. سازهایی که به شیوه دمیدن و یا از طریق ورود و خروج هوا به داخل آنها نواخته میشوند به سازهای هواصدا مشهورند که ساز شهنای، بین، هارمونیوم، بانسوری و الغوز به این گروه تعلق دارند. چهارمین دسته از سازهای موسیقی پاکستان به سازهای زه صدا (سازهای زخمهای یا زهی) معروفند و ساریندا، رباب، اکتارا و بنجو در این دسته قرار میگیرند.